جام «جهانیشدن» و ادبیات فارسی
در جهان مدرن و با گسترش رسانهها شاهد پدیدههایی هستیم که دغدغهها و علاقههای مشترک تولید میکنند. ثمره وجود این رسانهها و علاقههای مشترک، خلق لحظاتی است که صدها میلیون انسان به یک چیز فکر میکنند. به رأی آوردن یا نیاوردن یک کاندیدا، به نتیجه یک مذاکره نفسگیر سیاسی، به گل شدن یا نشدن یک ضربه پنالتی و امثال آن.
من این احساس را نخستین بار هنگام سقوط برجهای دوقلو در سال 2001 تجربه کردم. وقتی تصویرِ سوختن و فروریختن برجها را میدیدم به این فکر میکردم که در این لحظه شاید بیش از نیمی از جهان به دنبال این هستند که چه کسی این کار را کرده است؟ و فردا چه خواهد شد؟.
در این بین فوتبال در صدر فهرستی قرار دارد که توجه جماعت بیشتری را جلب میکند و سهم بیشتری از فضای رسانهها را میگیرد. جام جهانی که میشود این سهم چند برابر میشود. حتی المخدرات فی الحجال هم پیگیر نتایج جام هستند.
امسال و در جام بیست و یکم این جهانیشدن پررنگتر مینماید. این که تیمهای بی اسم و رسم در مقابل تیمهای بزرگ نتیجههای نزدیک میگیرند، ناشی از جهانی شدن است. تقریبا هیچ تیمی نیست که بازیکنی در لیگهای اروپایی نداشته باشد. اسکلت برخی تیمها همان بازیکنان مشغول در اروپا هستند. جهان فوتبال کوچکتر شده است. و این نشانهای است از نزدیکشدن به دهکده مکلوهان.
نشانه دیگر جهانیشدن، گزارش گزارشگران تلویزیون جمهوری اسلامی است. توجه کنید: «این دروازهبان از اول بازی سِیو نداشت ولی یه دفعه هتتریک کرد تو سِیو». «حالا این بازیکن دَبِل میکنه». این سخنگفتن به زبانی که معلوم نیست از کجا آمده نشانه دیگری است از جهانیشدن آنهم به سبک خیابانی، فردوسیپور و همکاران.